Web Analytics Made Easy - Statcounter

در ادامه مروری بر بیوگرافی محمود بصیری خواهیم داشت.

محمود بصیری متولد سال ۱۳۲۶ در کرمان است.

به گزارش روزیاتو، نخستین کار او در تئاتر، بازی در نمایش «ترن شیکاگو» در سال ۱۳۴۳ در شهر تبریز بود. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۲ با نقش کوتاهی در فیلم زن‌ها فرشته‌اند به کارگردانی اسماعیل پورسعید آغاز کرد و سپس فعالیت هنری اش را به عنوان بدلکار در برخی فیلم‌های دیگر ادامه داد، از جمله در اثری از آرامائیس آقامالیان با نام سه فراری.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در مصاحبه ای درباره ی نحوه ی ورودش به سینما گفته:

حرفه اصلی من مکانیکی بود و از طریق ارتباطاتی که در این حرفه به وجود می‌آید با حاج حسین گیل آشنا شدم. آن زمان یکی از کارگردان‌های سینما از حاج حسین خواسته بود برای نقشی، به اصطلاح خودشان یک «بچه پررو» به او معرفی کند. حاج حسین هم من را معرفی کرد. آن موقع من ۱۶ سال بیشتر نداشتم اما آن نقش را در کافه جوری بازی کردم که همه انگشت به دهان ماندند. اسم فیلم زن‌ها فرشته‌اند بود. البته صحنه بازی من را آن موقع وزارت فرهنگ و هنر از فیلم بیرون آورد چون عقیده داشتند جنبه بدآموزی دارد! من تا قبل از آن سابقه بازی در نقش سیاهی لشکر را داشتم اما این اولین نقش جدی من بود. من کارهای بدلکاری هم انجام می‌دادم و در خیلی از صحنه‌های ماشین سواری جای هنرپیشه‌هایی چون بیک‌ایمانوردی و سعید راد و مرجان و … پشت فرمان می‌نشستم. در واقع هر وقت قرار بود در فیلمی ماشین چپ کنند، سراغ من می‌آمدند.

محمود بصیری در سال ۱۳۶۹ با حضور در سریال «آرایشگاه زیبا» به شهرت رسید. و بازی اش در مجموعه «بدون شرح» در سال ۱۳۸۱ در کنار بازیگرانی چون فتحعلی اویسی ، امیر جعفری و مریم سعادت او را به چهره ای شناخته شده برای نسل جدید هم تبدیل کرد.

پس از رسیدن محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری، محمود بصیری به دلیل شباهت ظاهری‌اش به وی، دیگر فرصت فعالیت در تلویزیون و سینما را نیافت.

این مسئله در دیدار برخی هنرمندان با احمدی‌نژاد در مرداد ۱۳۹۱ مطرح شد و درخواست شد مشکل او حل شود. جلوگیری از بازیگری محمود بصیری تا سال ۱۳۹۳ ادامه داشت.

بصیری پس از سریال تلویزیونی «کتابفروشی هدهد» که در سال ۱۳۸۵ در اوایل دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد پخش شد، جز یکی دو حضور کوتاه تلویزیونی، فعالیت دیگری در زمینه ی بازیگری نداشت. سپس در سال ۱۳۹۲ در اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، او در سریال تلویزیونی «آب پریا» حضور یافت. اما پس از آن نیز دیگر شاهد فعالیت خاصی از او در تلویزیون نبودیم.

محمود بصیری در سال ۱۴۰۰ در مصاحبه ای با خبرگزاری «ایسکانیوز» درباره ی علت کم کاری خود گفته بود:

من در سال ۸۲ به دلیل حضور در یک کار تبلیغاتی ۲ سال ممنوع‌الکار شدم، بعد از آن نیز در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و پس از حضور در سریال کتابفروشی هدهد در سال ۸۵ دوباره همین اتفاق برایم تکرار شد و از آن زمان تا کنون دیگر در فیلمی بازی نکرده‌ام البته در این مدت پیشنهاداتی داشتم اما بهتر دیدم که در آنها حضور پیدا نکنم چرا که هیچ گاه برای پول کار نکردم همیشه در درجه اول برای من خود کار اهمیت داشته است، من با کارگردان‌های بزرگی همچون علی حاتمی، شاپور غریب، خسرو پرویزی، امیر نادری و … کار کردم اما در حال حاضر کارگردان‌های بزرگی نداریم.

او در ادامه درباره ی ممنوع الکاری اش به خاطر رئیس جمهور پیشین ایران گفته بود:

من احمدی‌نژاد را از نزدیک ندیده‌ بودم. معمولا جمعه‌های آخر ماه رمضان هنرمندان را برای ضیافت افطاری دعوت می‌کنند. یک سال در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نیز من و سایر هنرمندان به این ضیافت دعوت شدیم، یادم هست در آن زمان محمد سلوکی که مجری برنامه بود من را به احمدی نژاد معرفی کرد و از او پرسید حقیقت دارد که یک منزل دو طبقه با یک ماشین صفر به من داده است که احمدی نژاد تکذیب کرد. در آن برنامه احمدی‌نژاد از من پرسید چرا دیگر بازی نمی‌کنم که من گفتم چون از من می‌خواهند کاپشن شما را تن کنم. به خاطر دارم دختر خانمی من را در خیابان دید گفت آقای بصیری یک بازیگری هست که نقش اوباما را بازی کرده و اوباما از او تقدیر کرده و گفته اگر کم و کسری داری به تو کمک کنیم اما اینها شما را کنار گذاشتند! البته باید بگویم که من از احمدی‌نژاد تشکر می‌کنم که باعث ممنوع‌الکاری‌ام شد تا در برنامه‌ها و سریال‌های بی کیفیت این سال ها بازی نکنم.

بصیری در سال ۱۳۹۹ در مصاحبه ی دیگری با روزنامه «خراسان» نیز گفته بود یک بار از او برای حضور در یک پروژه ی تبلیغاتی برای یکی از نامزدهای ریاست جمهوری دعوت کردند اما وقتی دید کاپشن محمود احمدی نژاد را برای او در نظر گرفته اند، از این پروژه کنار کشید. به گفته ی بصیری، آن ها قصد داشتند با تمسخر احمدی نژاد برای نامزد مورد نظر خود تبلیغ کنند.

او در این مصاحبه در پاسخ به این سؤال که آیا بعد از این همه سال بیکاری، محمود احمدی نژاد را حلال می کند، گفته بود:

بله. پس معرفت‌مان کجاست؟ یاد گرفته‌ام که هیچ بدی را با بدی تلافی نکنم. چون اگر بدی کنم پس من هم آدم بدی هستم. به نظرم این سال‌ها خیلی هم بد نگذشته است. قبلا هم گفته‌ام که از سال‌ها بیکاری خوشحالم! چون در این سال‌ها فیلم و سریال‌های زیادی ندیدم که مردم را پای تلویزیون بنشاند. برای من مهم نیست که نقش‌ها، نقش اصلی باشد. حاضرم که ۲-۳ سکانس در فیلمی بازی کنم که سال‌ها در ذهن مردم می‌ماند… من احمدی نژاد را می‌بخشم. حتی حاضرم نقشش را بازی کنم. فقط باید خودش نامه‌ای بنویسد و اجازه دهد که نقشش را بازی کنم.

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: محمود بصیری احمدی نژاد دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد احمدی نژاد محمود بصیری سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۶۹۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • خواسته امروز آزادگان جهان، محو رژیم صهیونیستی از صحنه روزگار است
  • شگرد جالب محمود احمدی نژاد برای دست ندادن با زنان
  • در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
  • مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!
  • ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!
  • ۵ رقیب قالیباف در کرسی ریاست مجلس /تندروها به صف شدند /وزیر احمدی نژاد هم هست
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • احمدی نژاد می‌گفت مشکل ما خود رهبری است!
  • از احمدی‌نژاد تا رییسی/چه کسی پای رانت را به بازار خودرو باز کرد؟
  • دو ضربه مهم به بودجه‌نویسی کشور؛ یکی در دولت احمدی‌نژاد و یکی در دولت رئیسی